موج

ساخت وبلاگ

امکانات وب

شور شیرینی داشت
سبزی گندمزار
در دل سبز و لطیفش به بهار
دیده بودم موج را
می خرامید به شکوه
در دل دشت و دمن
چو عروسی شادان
رقص او را به چمن
بوسه سردش را
برلب ساحلها
چک آبدارش را به رخ سخت و صبور صخره
که نشانَد در دل وحشت طوفان را
موج گندم زیباست موج آدم غمناک
موچ آرام نوازش میکند روح و روان
سهمگین موج به تباهی میبرد خاطره ها
در دل دشت منا
موج آدم برخاست
کم کمک شدت یافت
گِرد باد انسان میرسید از هر سو
همرهش می پیچاند
مردمان را بر هم
ریختنددر یک دم ، توده ای از پاکان
بر سر و پیکر هم
زیر تیغ خورشید
همگی تشنه لبند
هیچ آبی دم دست
گرم و سردش نبود
همگی بی رمق و اکثراً جان به لبند
نا امیداز امتداد زندگی
از تلاش وکوشش
شد بدنها خسته
همه جانها دلشاد سوی معبود روان
گشت قربانی توحید ، فروان در دشت
ازدیادش ز هزاران گذشت
قاسم لبیکی جمعه ۱۴۰۰/۱۱/۱ تهران

+ نوشته شده در جمعه سی ام دی ۱۴۰۱ ساعت 18:36 توسط قاسم لبیکی  | 

صنوبر والا...
ما را در سایت صنوبر والا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : senobarvala بازدید : 92 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 22:03