صنوبر والا

ساخت وبلاگ

امکانات وب

ما به ایران ، سزاوارترینِ بهترینهای جهانیمما سزاوار گلستانِ بنفشه ، عطر یاس و ارغوانیمهمه گاه عشق بورزیم به همنوع ز ته دل به هر جاما سزاوارترینیم به نسیم و چمن و بلبل زیباآسمان صاف دل هنگام شب غرق است در نور ستارهبه رکوع ایم خدا را ، چو صنوبر به هر موج و اشارهکهَ خدا خالق زیبا ترین و بهترین است ز هر چیزشایسته تقدیر و ستایش وَ سجود هست و ثنا نیزما گریزان ز ویرانی و فقریم و پی علم دوانیمطالب به صلحیم وَ درمکتب عشاق بجز مهر نخوانیمشیطان زر و زور جهان ، مرشد ما بر تو چنین گفتطی شد دگر آن دوره تاراج ، که نفت را ببری مفتاز دمکراسی و آزادی و حق بشرش خون ستم ریختپس پرده تن احرار و آزاده به دار ستم آویختچون به تحریم ببلعیده همه ثروت و هر قوت غذادر همه شهر و دیارم، ز سر سفره ناچیز و پاک فقراملت ما مصمم شده تا دست به زانو نهد و برخیزدپوزه دشمن خود را بکوبد به زمین ، تا ز وطن بگریزدبه تلاشیم بسازیم وطن را و در این خانه زیبا بمانیمپی آسایش و آرامش انسان به هر جای جهانیمقاسم لبیکی یکشنبه 1401/01/28 تهران + نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم دی ۱۴۰۱ ساعت 15:33 توسط قاسم لبیکی  |  صنوبر والا...ادامه مطلب
ما را در سایت صنوبر والا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : senobarvala بازدید : 91 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 22:03

شور شیرینی داشت سبزی گندمزاردر دل سبز و لطیفش به بهاردیده بودم موج رامی خرامید به شکوه در دل دشت و دمن چو عروسی شادان رقص او را به چمنبوسه سردش را برلب ساحلهاچک آبدارش را به رخ سخت و صبور صخره که نشانَد در دل وحشت طوفان راموج گندم زیباست موج آدم غمناکموچ آرام نوازش میکند روح و روانسهمگین موج به تباهی میبرد خاطره هادر دل دشت منا موج آدم برخاست کم کمک شدت یافتگِرد باد انسان میرسید از هر سوهمرهش می پیچاندمردمان را بر هم ریختنددر یک دم ، توده ای از پاکانبر سر و پیکر همزیر تیغ خورشیدهمگی تشنه لبند هیچ آبی دم دست گرم و سردش نبودهمگی بی رمق و اکثراً جان به لبندنا امیداز امتداد زندگیاز تلاش وکوشش شد بدنها خستههمه جانها دلشاد سوی معبود روانگشت قربانی توحید ، فروان در دشت ازدیادش ز هزاران گذشتقاسم لبیکی جمعه ۱۴۰۰/۱۱/۱ تهران + نوشته شده در جمعه سی ام دی ۱۴۰۱ ساعت 18:36 توسط قاسم لبیکی  |  صنوبر والا...ادامه مطلب
ما را در سایت صنوبر والا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : senobarvala بازدید : 90 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 22:03

روح پاک موسیروز تاسوعا که دسته در غم و اندوه بودنرم نرمک وارد هیئت شد و غم خوانی اش دلها ربودغرق ماتم نامه شاه شهیدان ، حزن و اندوه شد فراوانناله ها از سینه جاری ، اشکها بر گونه غلطانزنگ خورد در جیب گوشی ، گفت با صد آه و آخجاده نیم ور ، خمین گشته تصادف شاخ به شاخزخم داریم به تن اما ، هیچکس آسیبی ندیده راهی محلات گشتیم ، ترس غالب ، رنگ از چهره پریدهتا رسیدیم ، همه بغضها به گلو جمع شده بودفکر و اندیشه به مغزها چقدر کم شده بودناگهان هق هق جمع گشته بغضها به گلوها ترکید دل ما هم فهمید روح پاک موسی، سوی معبود پریدبیست و چهارِ آذرِ هشتاد و نه سوی خدا پرواز کردراهی مأوا شد ، موسای لبیکی پَرَش را باز کرددر شب عاشورا ، عشق مولا در سرش شد پر نورمرد ایثار و شرافت وَ شعور راهی کرب و بلا شد ز دوریک محله در پی تابوت او ، بود گریان ، پرشوردر نهایت روح پاکش آرام با شهیدان محشورقاسم لبیکی چهارشنبه1400/9/24تهران + نوشته شده در شنبه یکم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 18:56 توسط قاسم لبیکی  |  صنوبر والا...ادامه مطلب
ما را در سایت صنوبر والا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : senobarvala بازدید : 95 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 22:03